جمعه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۲

What's essential is invisible to the eye

شاید بشه گفت بزرگترین کار پیش بینی نشده عمرم رو انجام دادم. کلاس نرفتم، و به جای رفتن و مانیکور گرفتن، رفتم توی مغازه، عکس اش رو نشون اش دادم و نیم ساعت بعد، دراز کشیده بودم روی تخت، و آرتیسته داشت طرح اش رو روی تنم می کشید. خوشحالم، از این که بعد از هیفده سال، بالاخره این نقش رو تنم اومد و با من می مونه.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر