سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۲

دلهره

یه چیزی که توی این سه چهار روز برام قطعی شد اینه که همه مون مریضیم. این همه رنج، این همه اشک، وقتی باید شاد باشیم، سالم نیست. این که ماها داریم پدر و مادر می شیم، مدیر و استاد و دکتر، قراره بشیم تصمیم گیرنده های یه مملکتی یه روز، قراره به بچه ها درس بدیم، این من رو خیلی می ترسونه... 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر