دوشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۹

I have to stop seeing him

تو خونه یکی از بچه ها بودیم
بعد پارتی
ساعت سه و نیم صبح
منتظر این که مستی اش بپره و منو برسونه خونه
خواست منو ببوسه
گفتم رو مبل یه غریبه نه
پا شد رفت در اتاق خواب صاحب خونه
مبل رو ازش خرید
...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر