دوشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۳

ثبت احوال

می‌نویسم که یادم بماند یک روزهایی هم بودند 
وسط گرمای شهریور،
که یک آدم‌هایی را کنار گذاشتم.
آدم‌هایی که فکر می‌کردم رفیق‌ هستند،
و هم‌راز.
یادم بماند که چقدر رفاقت‌های قدیمی زیر سؤال رفتند برایم
بین روزهای کشدار شهریور،
وقتی بیشتر از هر چیز دلم رفاقت می‌خواست،
و آغوش امن.

می‌نویسم که یادم بماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر