«یه بار با پدرم و پسرداییام نشسته بودیم و گپ میزدیم. پسرداییام نوزده بیست ساله بود و من بیست و چند ساله؛ داشتیم راجع به رابطه صحبت میکردیم. پدرم بهش گفت: «دنبال داشتن کسی باش که وقتی برای اولین بار میبینیاش، موهای تنات سیخ بشه». وقتی تو رو دیدم، فهمیدم منظورش چی بود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر