تو یه جنگل بزرگ بودیم
که پر از درختهای همیشه سبز بود
کنار یه نهر بزرگ میروندیم
پشت سرمون،
یه آتشفشان فوران کرده بود
دودش نصف آسمون رو گرفته بود
نترسیده بودیم اما،
فقط در جهت مخالف میروندیم.
تو آسمون یه درنا دیدم
و بعد دو سه تای دیگه.
که دود اذیتشون کرد و افتادن
رفتیم و برشون داشتیم
و آوردیمشون سمت ماشین.
دیشب تو خواب،
درنا بغل کردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر