وقتی یکی بهت میگه که نگرانه بهش وابسته شی،
و تو بهش اطمینان خاطر میدی که این اتفاق نمیافته؛
و تو دلت، به این فکر میکنی
که اون آدم فوقالعادهایه،
ولی تو نمیتونی دلبسته شی.
دلم،
مثل یه شیشهخالی تو یه مغازهی عطاریه:
خالی شده از دوست داشتن،
اما عطرش رو هنوز داره.
تو کافه بودیم که اینو گفت.
موسیقی شروع شد:
Total Eclipse of the Heart
گفت چه شاعرانه...
تو ذهنم یه ترانه دیگه پیچید:
«چو تخته پاره بر موج
رها، رها، رها من»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر