چهارشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۲

روایت

یک. با وکیلم صحبت کردم.
گفت دلیل رد شدن پرونده‌ام، صرفاً افسر بد بوده،
و سال‌هاست که همچین موردی ندیدن.

دو. یه نهنگ بود با صدای آواز 52 هرتز،
وقتی بقیه‌ی نهنگ‌ها بین 15 تا 20 هرتز آواز می‌خوندند؛
اسمش تنهاترین نهنگ بوده،
چون آواز می‌خونده، و کسی نمی‌شنیده.

سه. بالایی واقعی بود.

چهار. دیشب دوباره خواب یه آتشفشان فوران کرده دیدم.
این بار ترسیده بودم، 
تو یه شهر ساحلی ناآشنا بودم و نمی‌دونستم راه خروج از شهر کدوم طرفه.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر