به این فکر کردم که اگر بمیرم
ناگهان، نه از پیری
کسی اینها را برای تو خواهد فرستاد؟
یا برای مادرم؟
به این فکر کردم که مرگ چقدر میتواند نزدیک باشد
و من چقدر، تا چه حد
اینجا، بین این نوشتهها
فرق میکنم با آن آدمی که بیرون این چهاردیواری هستم.
همسنگ مادرم شدهای بین دلواپسیهایم
نمیدانی.
نمیدانی.
نمیدانی.
کاش هیچوقت کسی اینها را برایتان نخواند.
کاش این رنج، با همین نوشتهها تمام شود.
کاش راه پیدا نکند به دلهای شما.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر