به تو از تو مینویسم
به تو ای همیشه در یاد...
---
فقدان.
آدمیزاد خلقتش به عادت کردن است.
به یک مداد هم عادت میکند؛
به یک رنگ کابینت، یک جنس شلوار لی.
آدمیزاد به هر چیز صلب و جامدی حتی، عادت میکند.
حالا، آدمیزادها را بگذار کنار هم.
با طناب و کار و درس و شهر و محله و رگ و خون و گوشت و پی ربطشان بده به هم.
بعد جدایشان کن.
این فقدان، این نبودن،
جانشان را قلوهکن میکند.
حساش همین است: قلوهکن.
که هر بار که حواست جمع نبودناش میشود،
انگار کسی خنجری به پهلویت میزند.
---
هیچ خدایی نمیتواند آنقدر بیشرف باشد که
خلقت انسان را با عادت کردن سرشته باشد.
فقدان، یعنی خدا نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر